مقدمه
اهمیت
خانواده و اثر انکار ناپذیر آن در سلامت انسان و اجتماع باعث شده است که
تمامی علوم انسانی مانند جامعه شناسی ، فلسفه ی اخلاق، اقتصاد، تاریخ ،
حقوق و حتی علوم دیگر مانند زیست شناسی و آمار از دیدگاه ویژه خود به آن
بپردازند حقوق خانواده از پژوهشهای این علوم برای تنظیم قواعد حاکم بر آن
کانون طبیعی و اجتماعی سود می برند.
در
حقوق کنونی با اندکی مسامحه می توان در تعریف خانواده گفت: «گروهی است که
به دلیل قرابت یا زوجیت، همبستگی حقوق و اجتماعی یافته و در رهبری و ریاست
مقامی قرار گرفته است»
خانواده
در معنی خاص و محدود خود شامل زن و شوهر و فرزندان آنها می باشد گروهی که
هدایت و حمایت آنان با پدر است و همبستگی میان اعضای آن حقوق و تکالیفی به
بار می آورد که در میان سایر خویشان وجود ندارد. در ماده 1105 قانون مدنی
که ریاست خانواده را به شوهر اختصاص داده است خانواده به همین معنی محدود
به کار رفته است.
تا زمانی که
شوهر در محل زندگی و اقامت خود حضور دارد ، اموال، اولاد و همسر او تحت
نظام حقوقی مشخصی قرار دارند ولی هرگاه این شخص ناپدید شد و اثری از او
یافت نشد، نظام حقوقی حاکم بر اموال،اولاد و همسر او که هر کدام بحث مستقلی
بوده و مباحث مربوط به خود را می طلبد به تبع آن تغییر خواهد کرد.
بنابراین
باید ابتدا به بیان مفهوم غیبت بپردازیم تا مشخص شود که غایب مفقود الاثر
چه کسی است؟ و سپس ببینیم که همسر او در دوران غیبت دارای چه حقوق و
تکالیفی خواهد بود؟
نخستین عنصر تعریف حقوقی غایب ، غیبت است یعنی غیبت از اقامتگاه (محل سکونت یا محل کار) که همان مرکز مهم امور شخص می باشد.
ماده
1002 قانون مدنی قرار می دارد: اقامتگاه هر شخصی عبارت از محلی که شخص در
آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد اگر محل سکونت مشخص
غیر از مرکز مهم امور او باشد مرکز امور او اقامتگاه محسوب می شود.
ماده
1011 قانون مدنی نیز مقرر می دارد: غایب مفقودالاثر کسی است که از غیبت او
مدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد.
در
مورد انقضای مدت بالنسبه طولانی تشخیص موضوع باید به عرف واگذار شود و نظر
عرف نیز نسبت به امر در شرایط مختلف و به اعتبار ازمنه و امکنه متغیر است
بنابراین دادگاهها در خصوص مورد با توجه به عرف محل اظهار نظر خواهند نمود و
تعیین زمان مشخص از پیش لازم و مناسب نیست.
غایب
مفقودالاثر یک اصطلاح حقوقی است که مقنن مواد 1011 تا 1040 قانون مدنی و
126 تا 161 قانون امور حسبی را به این موضوع اختصاص و احکامی را بیان نموده
است.
علاوه بر آن در فقه
موضوع غیبت و غایب مورد بحث و بررسی قرار گرفته و چنین غیبتی را غیبت
منقطعه و کسی را که به این نحو غیبت نموده غایب مفقود می نامند ولی در
قانون مدنی چنین شخصی غایب مفقودالاثر نامیده شده که به نظر می رسد چون
غایب دارای اموال و فرزندان و زوجه است و آثار و نشانه هایی از او بر جای
مانده، اصطلاح مفقودالخبر مناسب تر از مفقود الاثر باشد.
در
گفتگوهای روزانه غایب به کسی گفته می شود که در زمان معین در محلی که می
بایست در آنجا یافت شود حاضر نیست بدین معنی دانشجویی که به جلسه درس
نیامده یا کارمندی که به اداره نرفته و یا فردی که خانه خود را برای انجام
کاری ترک گفته یا در مسافرت است ، هر کدام به نوبه خود غایب محسوب می
گرداند.
اما از لحاظ حقوقی
اصطلاح غایب دارای معنای دقیق تری است و از این رو باید میان مفهوم «غیبت» و
عدم «حضور» فرق گذاشت. شخص «غیرحاضر» آن کسی است که در مورد وجود او هیچ
گونه شکی در بین نیست و فقط در اقامتگاه و یا مسکن معمولی خویش حضور ندارد.
اما مطابق ماده 1011 قانون مدنی : «غایب مفقودالاثر کسی است که از غیبت او
مدات بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد».
بدین
معنی که درباره ادامه حیات او دچار شک تردید گشته ایم به دیگر سخن نمی
دانیم که او زنده است یا مرده زیرا مدت نسبتا درازی است که بدون بر جای
گذاشتن نشانه تازه ای اقامتگاه و یا مسکن معمولی خود را ترک گفته و از آن
پس نیز هیچگونه اطلاعی از او در دست نیست.
علت این که در این ماده قانونگذار بر کلمه «غایب» وصف «مفقودالاثر» را اضافه کرده است متمایز ساختن مفهوم غیب از عدم حضور است.
آنچه
مراد از این پژوهش است همانا بررسی وضعیت حقوقی زوجه غایب یا حقوق و
تکالیفی است که نامبرده در خلال غیبت شوهر دارد درمورد چنین زنی ممکن است
سوالات متعددی مطرح شود که هدف از این تحقیق پاسخگویی به این سوالات و
بررسی تطبیقی مطالب مذکور می باشد. فرضا آیا نامبرده همانند زمان حضور شوهر
خود حق نفقه دارد یا به علت عدم حضور نامبرده از چنین حقی محروم است؟
وضعیت
مهریه وارث زوجه به چه صورت خواهد بود؟ آیا شخص غایب را باید مرده پنداشت
یا زنده؟ چه آنکه حسب هر یک از دو مورد زوجه نسبت به ما ترک او محق یا غیر
محق خواهد بود از سوی دیگر این سوالات پیش می آید که در دوران غیبت چه
تکالیفی بر عهده زوجه قرار می گیرد؟
بالاخص
در خصوص زوجه غایب این سوال مطرح می شود که آیا نامبرده کماکان ملزم به
باقی ماندن در حلقه زوجیت غایب است یا چنین الزامی وجود ندارد و یا آنکه
رعایت تشریفات خاصی در این مورد لازم است؟ و بسیاری سوالات دیگر که برای
پاسخ دادن به این سوالات و ابهامات این تحقیق پدید آمده است.
هدف
دیگر پژوهش بررسی تطبیقی بین مقررات حقوقی ایران و فقه اسلامی و بیان
نظرات مشهور و غیرمشهور فقها و فحص و بررسی آنان و ذکر مطالب و استدلالات
حقوقدانان و اهل فن درخصوص حقوق (مالی و غیرمالی) و تکالیف زوجه غایب
مفقودالاثر می باشد ودر بخش آخر نیز به بررسی وضعیت ایشان درمیان اقلیتهای
غیرمسلمان ایرانی اعم از زرتشتی ، مسیحی و کلیمی و برخی از کشورهای خارجی
اسلامی و غیر اسلامی با استفاده از منابع و کتب و حقوقی مختلف خواهیم
پرداخت که امید است این مولفه کوچک بتواند دریچه ای برای تحقیقات گسترده تر
پیش روی دانشجویان و همکاران عزیز قرار بدهد.
مبحث اول : نفقه زوجه غایب:
در
این مبحث که شامل چهار گفتار است، بدواً به تعریف نفقه و بیان معنای لغوی و
اصطلاحی نفقه میپردازیم و در گفتار دوم؛ ادله وجوب مهریه را در قرآن و
سنت مورد بررسی قرار میدهیم، در گفتار بعدی از ویژگیها و میزان نفقه زوجه
صحبت میکنیم و در آخر به بررسی فقهی و قانونی نفقه زوجه خواهیم پرداخت.
گفتار اول- تعریف نفقه:
بند اول- معنای لغوی نفقه:
برای نفقه معانی مختلفی در کتاب های لغت بیان شده است از جمله:
ریشه
ی معنای نفقه را صرف و خرج و آنچه که از دراهم کم و فانی شود، می دانند.
همانگونه که در المنجد آمده «نفق ، ینفِقُ ، نفقاً = فقد و فنی و قُل »
(چیزی کم و فانی شد)[1].
بعضی
دیگر نفقه را به معنای آنچه که از دراهم بخشیده شود بیان کرده اند مثل
اقرب الموارد که می نویسد: « اسمٌ مِن الاِنفاق و ما تَنفُقُه مِن
الدّراهَم و نَحوِها» [2]
و
برخی کتب لغت علاوه بر معانی بالا به معنای زاد و توشه و همچنین آنچه که
زوج برای همسرش خرج می کند مثل طعام و لباس و مسکن و غیره اشاره دارد.
بالاخره گفته اند نفقه به فتح نون و فاء و قاف مصدر است از باب افعال و جمع آن نفاق و انفاق و نفقات است.[3]
و در فرهنگ لغات فارسی هم به معنی هزینه و خرج و خرجی و روزی و مایحتاج آمده است[4]
بند دوم- معنای اصطلاحی نفقه:
تعریف
اصطلاحی نفقه را از دو منظر مورد بررسی قرار می دهیم، ابتدا نظر فقهای
اسلام را در ارتباط با نفقه بیان می کنیم و سپس به مواد قانونی مرتبط و بحث
در این خصوص می پردازیم.
الف- نفقه از نظر فقهای اسلام:
اکثر فقهای شیعه نفقه را به معنای «لباس، غذا، مسکن و … » می دانند[5].
همچنین علمای عامه و حقوقدانان اسلامی نیز نفقه را همان لوازم ضروری زندگی
و احتیاجات مادی که فرد برای همسر و بستگان خود انفاق می کند، می دانند[6].
در اسلام، موجبات نفقه ، در زوجیت، قرابت و ملک[7]
احصاء شده است و از نظر فقهی و حقوقی، تأمین مخارج و هزینه های خانواده به
عهده ی مرد است ولذا هزینه ها و مخارج متعارف زن هم به عنوان بخشی از
خانواده به عهده ی مرد است و در عین حال مرد حق سلطه و استثمار زن را
ندارد.
ب- نقه از نظر قانون مدنی:
قانون
مدنی ایران در ماده 1106 مقرر می دارد: «در عقد دائم نفقه زن به عهده ی
شوهر است.» و ماده 1107 می گوید: «نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و
اثاث البیت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت
زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه ی مرض یا نقصان اعضاء»
بنابراین این مزیتی است که قانونگذار ایران برای زن قایل شده است و به موجب آن زن می تواند از شوهر مطالبه ی نفقه کند.
در مورد زوجه ی غایب نیز ماده 1205 قانون مدنی مقرر می دارد:
«
در موارد غیبت یا استنکاف شوهر از پرداخت نفقه ، چنانچه الزام کسی که
پرداخت نفقه به عهده ی اوست ممکن نباشد، دادگاه می تواند با مطالبه ی افراد
واجب النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنکف در اختیار آنها قرار
دهد…»
:: برچسبها:
پایان ,
نامه ,
کارشناسی ,
ارشد ,
حقوق ,
وضعیت ,
حقوقی ,
زوجه ,
غایب ,
مفقود ,
ا لاثر ,
:: بازدید از این مطلب : 131
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0